Sunday, February 2, 2014

درباره انقلاب 57


"تصور غالب آن است که روحانیون در جریان انقلاب ایران در سال 1357 از این نهادها [نهادهای مذهبی] برای بسیج مردم برای مبارزه بر علیه رژیم شاه استفاده کردند. ولی شواهد محکمی برای درستی این فرض وجود ندارد. در حقیقت هم مبارزان غیردینی (چپ و لیبرال) و هم مبارزان اسلام‌گرا (روحانیون ضد رژیم) در جریان مبارزه، طبقه پایین جامعه را نادیده گرفته بودند و توجه‌شان را روی آموزش سیاسی و فکری گروه‌های تحصیل‌کرده‌ی جوان، به‌خصوص دانشجویان متمرکز کرده بودند. مثلاً آیت‌الله خمینی در هشتاد و هشت پیام و نامه‌ای که در خلال 15 سال قبل از انقلاب برای مردم ایران فرستاد، فقط 8 بار به طبقات فرودست اشاره کرد، در حالی که 50 بار جوانان تحصیل‌کرده، دانشجویان و دانشگاهیان را مخاطب قرار داد. در مورد آیت‌الله مطهری نیز، جهت‌گیری ”نخبه‌گرایانه“ اش از خلال هشدارهای او نسبت به ”عوام‌زدگی“ یا مردم‌گرایی روشن بود و از دیدگاه شریعتی نیز، این روشنفکران بودند که نیروی انقلابی را می‌ساختند، نه توده‌های مردم. جالب اینجاست که واژه مستضعفین نیز فقط در اوج انقلاب (آبان 1357) وارد سخنرانی‌ها شد، و در آن به نفی کمونیسم اشاره و تلاش شد تا یک جایگزین (اسلامی) برای تهی‌دستان ارائه شود. در حقیقت، روحانیون غالباً فقط بعد از انقلاب بود که توجه‌شان به مستضعفین یا طبقات فرودست جلب شد. آنان به این دلیل چنین کردند که اولاً، طبقات فرودست را پایگاه اجتماعی محکمی برای رژیم نوپای اسلامی می‌دیدند، ثانیاً، رادیکالیسم طبقه‌ی فرودستِ پس از انقلاب، روحانیون را وادار کرد که زبان رادیکالی را اتخاذ کنند. ثالثاً، تأکید روحانیون روی مستضعفین می‌توانست چپ‌ها را خلع سلاح کند."

آصف بیات، سیاست‌های خیابانی (جنبش تهی‌دستان در ایران)، ترجمه سید اسدالله نبوی چاشمی، نشر پردیس دانش، 1391، صص 86 و 87