اگر تاریخ را فراتر و عمیقتر از روایت زندگی پادشاهها و شعرا و علما ببینیم، «لهجه» شاید زندهترین و مردمیترین اثر تاریخی هر سرزمینی باشد. لهجه مثل یک اثر هنری محض است که به گذشتهی ناشناختهی سرزمینش گره خورده است؛ گذشتهای که جایی در صفحات کتابهای تاریخ ندارد.
اینکه بعضی افراد در مکالمات روزمرهشان تلاش میکنند لهجههایشان را پنهان کنند و با لهجهی رسمی (که حتا تهرانی هم نیست!) صحبت کنند، بسیار آزاردهنده است. بهنظرم پنهان کردن لهجه و یا تمسخر لهجهی دیگران، پیروی کردن از سیاست یکسانسازی فرهنگی است؛ سیاستی که متاسفانه سالهاست توسط حکومت اجرا میشود و زمینهساز بسیاری از مشکلات فرهنگی و سیاسی فعلی شده است.
بیاییم در حفظ و نگهداری لهجهها کوشا باشیم!