سخنرانی صریح دکتر یوسف اباذری در همایش هشت دهه علوم اجتماعی ایران، مورد توجه طیف زیادی از موافقان و مخالفانش قرار گرفته است. جان کلام اباذری در این سخنرانی این است که مسبب اصلی مشکلات فعلی جامعه، متولیان علومی همچون اقتصاد، روانشناسی، فلسفه و ... هستند و کلید حل مشکلات فعلی، بازگشت به جامعهشناسی است. او بر ماهیت مصلحانهی جامعهشناسی تأکید میکند و به این اعتبار معتقد است جامعهشناسی میتواند امکان گفتگو میان افراد، میان دولت و ملت، و میان دولت و خود دولت را فراهم کند.
اما بهنظرم نکتهی تناقضآمیز سخنان اباذری این است که او در حالی بر ماهیت مصلحانهی جامعهشناسی تأکید دارد، که خود در حال دامن زدن به یک دعوای تمامیتخواهانه میان حوزههای مختلف علوم انسانی است. بهراستی اگر یک جامعهشناس ادعای این را دارد که میتواند بین مردم و دولت میانجی ایجاد کند، چطور نمیتواند با متخصصان سایر علوم وارد یک گفتگوی تفاهمآمیز شود؟!
مشکل وقتی بغرنجتر میشود که اباذری نه تنها تمایلی به برقراری ارتباطی مفید میان جامعهشناسی و علوم دیگر نشان نمیدهد، بلکه در عمل، به اختلافات موجود میان جامعهشناسی و سایر علوم شکلی ایدئولوژیک میدهد. در واقع، بار ایدئولوژی چپ را بر روی دوش جامعهشناسی گذاشته و علوم دیگر را بهعنوان فراوردههای نئولیبرالیسم تلقی میکند. در نتیجه راجع به هر آنچه که گمان میکند متفاوت با رسالتهای جامعهشناسی است، نگاه تحقیرآمیزی دارد.
اینگونه است که وقتی دکتر اباذریِ جامعهشناس، پا به عرصهی عمومی میگذارد و با پدیدهای همچون ”مرتضی پاشایی“ مواجه میشود، بهجای آنکه طبق ادعای خود پل ارتباطی میان بخشهای مختلف جامعه باشد، طرفداران مرتضی پاشایی را ”احمق“ خطاب میکند و سلیقهی موسیقیایی بخشی از جامعه را چماقی میکند بر سر بخشی دیگر از جامعه.
اباذری به این نکته توجه ندارد که جامعه ماهیتن نقطهی مقابل ایدئولوژی است و به این معنا، جامعهشناسی هم نمیتواند وجه ایدئولوژیک داشته باشد. در نتیجه - علیرغم اینکه خود نیز بر وجه تجربی و مصلحانهی جامعهشناسی تأکید داشته - تصویری ایدئولوژیک از آن ارائه میکند.
اباذری در سخنانش به تلاشهای دکتر غلامعباس توسلی در اوایل انقلاب هم اشاره میکند و از اینکه توسلی - به تعبیر اباذری – ”برای بقای جامعهشناسی به یک معنا بسیار جنگید و اثبات کرد که باید جامعهشناسی باقی بماند و ماند و به کارش ادامه داد “ از وی تقدیر میکند. اما اتفاقن بدیل رویکرد اباذری، رویکردی است که بزرگانی همچون دکتر توسلی داشتند. دکتر توسلی برای آنکه جامعهشناسی باقی بماند نجنگید؛ بلکه فروتنانه با منتقدان جامعهشناسی گفتگو کرد و توانست جایگاه جامعهشناسی را در فضای ملتهب اوایل انقلاب تثبیت کند.
در حالی که امروزه در جوامع مترقی، ارتباطی ارگانیک میان رشتههای مختلف علوم انسانی شکل گرفته و حوزههای میانرشتهای اهمیتی بیش از پیش پیدا کردهاند، دامن زدن به دعواهای قبیلهگرایانه بین متولیان جامعهشناسی و اقتصاد و روانشناسی و فلسفه و ... در ایران، بسی طنزآمیز و تأسفآور است.
No comments:
Post a Comment