منتشر شده در شماره 3474 روزنامه شرق (23 تیر 98)
شواهد گوناگون نشان میدهند که سهم شبکههای اجتماعی آنلاین از عادات رسانهای شهروندان ایرانی، با سرعت چشمگیری رو به افزایش است. از این رو، تحلیل کلاندادههای این رسانههای نوظهور، میتواند بخش قابلتوجهی از نظرها و نگرشهای کاربرانشان را بازنمایی کند. در این یادداشت قصد دارم با مقایسهی دادههای فصل بهار توییتر ایرانی با دادههای زمستان و پاییز 97، ضمن شناسایی سمت و سوی تغییرهای سیاسی توییتر ایرانی، چرایی وقوع این تغییرها را تحلیل کنم. توییتر، رسانه فراگیری در ایران محسوب نمیشود؛ اما در سالهای اخیر، بهلحاظ سیاسی، یکی از مرجعترین بسترهای رسانهای برای تبادل اخبار و نظرهای شهروندان و اهالی سیاست شده است. بنابراين بهشرط احتیاط، میتوان ادعا کرد که دادههای توییتر ایرانی تا حد زیادی میتواند تغییرات اتمسفر سیاسی کشور را بازنمایی کند. تحلیل کلاندادههای توییتر ایرانی زمانی اهمیت مضاعف مییابد که به این نکته توجه داشته باشیم که در شرایط سیاسی نه چندان آرام، معمولا مردم پاسخهای واقعیای به پیمایشهای سیاسی نمیدهند و نمیتوان با اتکای صرف به یافتههای این پیمایشها، نگرشهای سیاسی مردم را بهدرستی شناخت. قابلتوجهترین یافته دادههای فصل زمستان 97 این بود که صفحههای تأثیرگذار (اینفلوئنسرهای) اصولگرا با 9.9 درصد افزایش، بیشترین میزان افزایش مخاطب نسبت به فصل پاییز را داشتهاند1. اینفلوئنسرهای برانداز با 4.5 درصد افزایش در رتبه دوم قرار داشتهاند و اصلاحطلبها تنها 2.9 درصد افزایش مخاطب داشتهاند. این روند با شدت بیشتری در فصل بهار ادامه پیدا کرده است. بهطوری که تعداد مخاطبان اینفلوئنسرهای اصولگرا در بهار 98 نسبت به زمستان 97، 10.2 درصد افزایش داشته است. براندازها با 9.4 درصد افزایش مخاطب، در رتبه دوم قرار گرفتهاند و اصلاحطلبها، تحولخواهها و غیرسیاسیها بهترتیب با 3.6 درصد، سه درصد و 2.8 درصد در رتبههای دوم تا پنجم قرار گرفتهاند. اینفلوئنسرهای تجزیهطلب نیز با 2.3 درصد افزایش مخاطب، کمترین میزان افزایش مخاطب را در بین گرایشهای سیاسی مختلف تجربه کردهاند. این نتایج بهوضوح نشان میدهند که با تشدید بحرانهای سیاسی داخلی و خارجی، اقبال مردم به سمت دو سر طیف افزایش یافته است و بهنظر میرسد پیامها و شعارهای اصلاحطلبانه، جذابیت کمتری برای مخاطبان پیدا کردهاند. با این روند، اصلاحطلبان چنانچه عملکرد خود را مورد نقد و بازنگری جدی قرار ندهند، احتمالا با ریزش قابل توجه بدنه اجتماعی خود مواجه خواهند شد. با این حال، نتایج فصل بهار نیز همچون نتایج فصلهای پاییز و زمستان 97 نشان میدهد که کماکان اصلاحطلبان بیشترین سهم را در بین صفحههای تأثیرگذار توییتر ایرانی به خود اختصاص دادهاند. بهطوری که 30 درصد از این صفحهها، گرایش اصلاحطلبانه دارند، 23 درصد غیرسیاسی و سهم براندازها، تحولخواهها، اصولگراها و تجزیهطلبها در بین صفحههای تأثیرگذار توییتر ایرانی، به ترتیب 21، 14، 10 و دو درصد است. اما همانطور که بالاتر اشاره شد، با توجه به روند تغییرات، اگر اصلاحطلبان تغییری در خط مشیهایشان ایجاد نکنند، ممکن است در آیندهای نه چندان دور، جای خود را به رقبای سیاسیشان بدهند.
همچنین، برخلاف تصوری که درخصوص نزدیکبودن غیرسیاسیها (سلبریتیها) با اصلاحطلبان وجود دارد، گرافهای مربوط به نتایج سه فصل اخیر نشان میدهد که بخش زیادی از اینفلوئنسرهای غیرسیاسی، در مجاورت اینفلوئنسرهای برانداز و تحولخواه قرار دارند. بهنظر میرسد که این اتفاق در دو سال اخیر رخ داده باشد و چه بسا در انتخاباتهای آتی شاهد نوع متفاوتی از نقشآفرینی غیرسیاسیها باشیم و بخشی از سلبریتیها تبدیل به مروجان مواضع رقبای سیاسی اصلاحطلبان شوند. بهطور کلی، گرافهای مربوط به شبکه روابط بین صفحههای تأثیرگذار توییتر ایرانی نشان میدهد که صفحههای تأثیرگذار برانداز و تحولخواه که در مجموع، حدود یکسوم کل اینفلوئنسرهای فضای توییتر ایرانی را تشکیل میدهند، با قرارگرفتن در مرکز شبکه روابط بین اینفلوئنسرها، بیشتر از سایر اینفلوئنسرها قدرت جریانسازی و تأثیرگذاری بر مخاطب را دارند. به بیان دیگر، در حالی که بخش زیادی از اینفلوئنسرهای اصلاحطلب و اصولگرا، حضور نسبتا متمرکزتری در توییتر دارند، اینفلوئنسرهای برانداز و تحولخواه متکثرتر و پراکندهترند و احتمالا میتوانند بر مخاطبان متنوعتری تأثیر بگذارند.
در ادامه، بخشی از یافتههای مربوط به توییتر ایرانی در بهار 98 را مرور میکنیم:
صفحه توییتری بیبیسی فارسی پرمخاطبترین صفحه رسانهای در توییتر ایرانی است. در بین رسانههای داخلی (با مخاطب داخلی)، روزنامه «شرق» پرمخاطبترین رسانه است.
حدود یکپنجم صفحههای تأثیرگذار شخصی در توییتر ایرانی، نام مستعار دارند و هویت واقعیشان مشخص نیست. این نسبت در بین اینفلوئنسرهای غیرسیاسی، برانداز، تحولخواه و اصولگرا بهترتیب 32، 29، 24 و 10 درصد است. تنها دو درصد از اینفلوئنسرهای اصلاحطلب با نام مستعار در توییتر فعالیت میکنند.
بر اساس شاخص رتبه صفحه (Page Rank) – که تقریبا میتوان گفت میزان قدرت واقعی هر صفحه را نشان میدهد – صفحه آیتالله خامنهای* در جایگاه نخست توییتر ایرانی قرار دارد. به بیان ساده، این شاخص نشان میدهد که دنبالکنندگان هر صفحه به چه میزان پرمخاطب و تأثیرگذارند.
در بین سیاستمداران توییتر ایرانی، محمدجواد ظریف و حسن روحانی بهترتیب بیشترین مخاطب را به خود اختصاص دادهاند.
در بین هنرمندان توییتر ایرانی، سیامک انصاری، ترانه علیدوستی و مهناز افشار بهترتیب بیشترین مخاطب را به خود اختصاص دادهاند.
تنها 26 درصد اینفلوئنسرهای توییتر ایرانی زن هستند. سهم زنان در بین اینفلوئنسرهای برانداز و اصلاحطلب بهترتیب 34 و 30 درصد بوده و در بین اینفلوئنسرهای تجزیهطلب و اصولگرا صفر درصد است.
[1]. لازم به توضیح است که در این سلسله پژوهشها، منظور از صفحه تأثیرگذار، صفحهای است که: مخاطب اصلیاش ایرانی است، بیش از 30 هزار دنبالکننده (فالوئر) دارد و نیز تعداد دنبالکنندگانش بیش از 10 برابر تعداد صفحههایی است که خودش دنبال میکند.
همچنین، برخلاف تصوری که درخصوص نزدیکبودن غیرسیاسیها (سلبریتیها) با اصلاحطلبان وجود دارد، گرافهای مربوط به نتایج سه فصل اخیر نشان میدهد که بخش زیادی از اینفلوئنسرهای غیرسیاسی، در مجاورت اینفلوئنسرهای برانداز و تحولخواه قرار دارند. بهنظر میرسد که این اتفاق در دو سال اخیر رخ داده باشد و چه بسا در انتخاباتهای آتی شاهد نوع متفاوتی از نقشآفرینی غیرسیاسیها باشیم و بخشی از سلبریتیها تبدیل به مروجان مواضع رقبای سیاسی اصلاحطلبان شوند. بهطور کلی، گرافهای مربوط به شبکه روابط بین صفحههای تأثیرگذار توییتر ایرانی نشان میدهد که صفحههای تأثیرگذار برانداز و تحولخواه که در مجموع، حدود یکسوم کل اینفلوئنسرهای فضای توییتر ایرانی را تشکیل میدهند، با قرارگرفتن در مرکز شبکه روابط بین اینفلوئنسرها، بیشتر از سایر اینفلوئنسرها قدرت جریانسازی و تأثیرگذاری بر مخاطب را دارند. به بیان دیگر، در حالی که بخش زیادی از اینفلوئنسرهای اصلاحطلب و اصولگرا، حضور نسبتا متمرکزتری در توییتر دارند، اینفلوئنسرهای برانداز و تحولخواه متکثرتر و پراکندهترند و احتمالا میتوانند بر مخاطبان متنوعتری تأثیر بگذارند.
در ادامه، بخشی از یافتههای مربوط به توییتر ایرانی در بهار 98 را مرور میکنیم:
صفحه توییتری بیبیسی فارسی پرمخاطبترین صفحه رسانهای در توییتر ایرانی است. در بین رسانههای داخلی (با مخاطب داخلی)، روزنامه «شرق» پرمخاطبترین رسانه است.
حدود یکپنجم صفحههای تأثیرگذار شخصی در توییتر ایرانی، نام مستعار دارند و هویت واقعیشان مشخص نیست. این نسبت در بین اینفلوئنسرهای غیرسیاسی، برانداز، تحولخواه و اصولگرا بهترتیب 32، 29، 24 و 10 درصد است. تنها دو درصد از اینفلوئنسرهای اصلاحطلب با نام مستعار در توییتر فعالیت میکنند.
بر اساس شاخص رتبه صفحه (Page Rank) – که تقریبا میتوان گفت میزان قدرت واقعی هر صفحه را نشان میدهد – صفحه آیتالله خامنهای* در جایگاه نخست توییتر ایرانی قرار دارد. به بیان ساده، این شاخص نشان میدهد که دنبالکنندگان هر صفحه به چه میزان پرمخاطب و تأثیرگذارند.
در بین سیاستمداران توییتر ایرانی، محمدجواد ظریف و حسن روحانی بهترتیب بیشترین مخاطب را به خود اختصاص دادهاند.
در بین هنرمندان توییتر ایرانی، سیامک انصاری، ترانه علیدوستی و مهناز افشار بهترتیب بیشترین مخاطب را به خود اختصاص دادهاند.
تنها 26 درصد اینفلوئنسرهای توییتر ایرانی زن هستند. سهم زنان در بین اینفلوئنسرهای برانداز و اصلاحطلب بهترتیب 34 و 30 درصد بوده و در بین اینفلوئنسرهای تجزیهطلب و اصولگرا صفر درصد است.
[1]. لازم به توضیح است که در این سلسله پژوهشها، منظور از صفحه تأثیرگذار، صفحهای است که: مخاطب اصلیاش ایرانی است، بیش از 30 هزار دنبالکننده (فالوئر) دارد و نیز تعداد دنبالکنندگانش بیش از 10 برابر تعداد صفحههایی است که خودش دنبال میکند.
No comments:
Post a Comment