Wednesday, October 30, 2013

نامه ۳۷۲ تن از فعالان سياسی و مدنی به حسن روحانی برای آزادی رهبران جنبش سبز


رياست محترم جمهوری


جناب آقای روحانی

زمزمه های اميدوار کننده آزادی زندانيان سياسی و رهبران جنبش سبز در آستانه عيد غدير، با اخباری نگران کننده به ياس بدل شده است. جامعه ايران در حالی منتظر رفع حصر و آزادی زندانيان بودند که نامه همسر مهدی کروبی، و حمله ماموران امنيتی به خانواده ميرحسين موسوی خبر از بازگشت روال سابق می دهد.
پيروزی شما در انتخابات ۲۴ خرداد ماه، نويد بخش رفع فشار ها بر منتقدان و رقم خوردن فصل جديدی در فضای سياسی کشور بود. در انتخابات اخير جمع کثيری از هواداران جنبش سبز آراء خود را به نام شما به صندوق ها ريختند، به اين اميد که به محدوديت های پس از انتخابات سال ۸۸ پايان دهيد و به وعده خود برای "’گذر از فضای امنيتی به فضای سياسی" عمل کنيد. بياد بياوريد که شعار هواداران شما در بسياری از نشست های انتخاباتی و به ويژه پس از پيروزی در انتخابات، آزادی ميرحسين موسوی و مهدی کروبی بود.
بدون شک وعده های انتخاباتی شما، برای "رفع حصر ها و محدوديت ها" عامل مهمی در جذب رای منتقدان و معترضان بود. جامعه مدنی وعده های انتخاباتی شما را در خاطر دارد و در انتظار اقدام عاجل شما برای گشوده شدن فضای سياسی و رهايی زندانيان دربند است.
آقای رييس جمهور
مشروعيت داخلی و حمايت مردمی، مهمترين سرمايه دولتی است که با وضعيت بحرانی در اقتصاد، سياست داخلی و روابط خارجی روبرو است. اعتماد مردم به وعده های دولت، و باور به اينکه دولت خواسته ها و مطالبات آنها را نمايندگی می کند، ابزارهای لازم برای گذر از بحران های پيش روست.

دولتی که عملکردش در حوزه سياسی و امنيتی با مشروعيت و مقبوليت مردمی همراه نباشد، نمی تواند در زمينه های اقتصادی و روابط خارجی از حمايت مردمی برخوردار بماند. افکار عمومی در ايران، دولت و رييس جمهور را در پرونده زندانيان سياسی مسئول می داند. به اين ترتيب انفعال دولت در برابر اين مساله، به از دست رفتن مشروعيت مردمی می انجامد و رييس جمهور و يارانش را در برابر مخالفان داخلی و بحران های خارجی تنها می گذارد.
رفع شکاف دولت و ملت، که وعده انتخاباتی شما بود جز در سايه احترام به حقوق ملت و پاسخ گويی به مطالبات آنان حاصل نمی شود. فراموش نکنيد انتظار شنيدن صدای انتخابات ۲۴ خرداد، از سوی کسانی که مردم را صاحب صلاحيت برای نظر دادن در اداره امور کشور نمی دادند، و تن دادن داوطلبانه آنان به تغييرات جديد، انتظار بيهوده ايست. چه آنکه آنان جز از تعميق و تکثير اين شکاف سود نمی برند.
آقای روحانی
وزير دادگستری و سخنگوی دولت اعلام کرده اند پرونده رهبران جنبش سبز در اختيار شورای عالی امنيت ملی است. شما به عنوان رييس اين شورا، يا بايد مسئوليت پرونده را بپذيريد و نسبت به رفع حصر اقدام کنيد يا شفاف و روشن با مردم سخن بگوييد و اعلام کنيد چه موانعی در راه رفع حصر وجود دارد. اطلاع رسانی شفاف به افکار عمومی حق ملت ايران است و موجب جلب اعتماد و حمايت آنان می شود.


از اتفاقات اخير، بيش از همه، کسانی که در ۸ سال گذشته کشور را به وضع امروز رسانده اند و حبس ها و حصر ها را بوجود آورده اند سود می برند. برای شکستن مهدی کروبی او را در خانه امن به صورت انفرادی نگه می دارند و بر صورت فرزندان ميرحسين موسوی سيلی می زنند، حال آنکه برای افکار عمومی روشنن نيست چه کسی مسئول اين گونه برخوردهاست. در اين بين، دولت شما با از دست دادن مشروعيتش هزينه اقدامات آنان را می پردازد. از هم اکنون می توان زمانی را انتظار کشيد که پاسخ نگرفتن ابتدايی ترين مطالبات مردم، به راديکال شدن روز افزون خواسته ها بيانجامد و دولت در پاسخگويی به مطالبات جديد ناتوان تر و محدودتر شود.


از سوی ديگر، آقايان کروبی و موسوی و خانم رهنورد در بازداشت ماموران وزارت اطلاعات هستند. دستور گرفتن اين نيروها از نهادها و مراکزی فراتر از وزارت اطلاعات در منظر افکار عمومی پذيرفتنی نيست. وزارت اطلاعات به دليل دور بودن از نظارت افکار عمومی، در معرض جدی ترين آسيب ها قرار دارد. اگر دولت امروز و در برابر تخلفات اين چنينی انفعال به خرج بدهد، دور نيست زمانی که با تکرار بحران هايی مانند قتل های زنجيره ای روبرو شود.
آقای رييس جمهور
باور داريم، اگر نبود ايستادگی موسوی، کروبی و رهنورد، و تمام زندانيان شناخته شده و گمنامی که مظلومانه ۴ سال گذشته را در زندان و محروميت گذراندند، انتخابات ۲۴ خرداد و به قدرت رسيدن منتخب ملت رقم نمی خورد. کمترين انتظار مردم از شما به عنوان حافظ و مجری قانون اساسی، اين است که خواهان تشکيل دادگاه آنها با حضور هيئت منصفه بر طبق اصل ۱۶۸ قانون اساسی‌ شويد. اگر مانعی در اين راه وجود دارد، باز هم بعنوان مجری قانون اساسی‌ بايد در مورد عدم اجرای قانون به متخلفان اخطار دهيد. کمترين انتظار ما از شما پايان دادن به وضعيت حصر خانگی است که آشکار ترين نشانه تعليق قانون است.
۱. فرشيد آذرنيوش
۲. توحيد آرش نيا
۳. حميد آقايی
۴. سعيد آگنجی
۵. محمدرضا ابراهيمی
۶. عليرضا ابوفاضلی
۷. نويد اتابکی
۸. احمد رضا احمد پور
۹. مهرداد احمدزاده
۱۰. سيد اسماعيل احمدی
۱۱. محمد مهدی احمدی
۱۲. امين احمديان
۱۳. حسين اردکانی
۱۴. محمدشاکر اردکانی
۱۵. محمد ارسی
۱۶. منصور اسانلو
۱۷. اميرحسين اسد بيگی
۱۸. علی اسداللهی
۱۹. آزاده اسدی
۲۰. ميراردوان اسدی
۲۱. آرمان اسعد
۲۲. سعيده اسلامی
۲۳. نادر اسلامی پور
۲۴. مرتضی اسماعيل پور
۲۵. عرفان اسماعيل زاده
۲۶. ايمان اسماعيل زاده
۲۷. عسل اسماعيل زاده
۲۸. سيدکوهزاد اسماعيلی
۲۹. ناصر اشجاری
۳۰. عباس اشراقی
۳۱. حميدرضا اصفهانی
۳۲. مهدی اصل زعيم
۳۳. مهرداد اصلانی
۳۴. مينا اصلانی
۳۵. امير اعتدالی
۳۶. گودرز اقتداری
۳۷. امير اقتناعی
۳۸. مهدی اقدم
۳۹. احسان اکبری
۴۰. نسرين اکبری نژاد
۴۱. سعيد الموتی
۴۲. پويا امرالهی
۴۳. کامران اميری
۴۴. نوشابه اميری
۴۵. مهدی امين زاده
۴۶. شاهين انزلی
۴۷. وهاب انصاری
۴۸. رضا انصاری راد
۴۹. مريم اهری
۵۰. محمد اوليايی فرد
۵۱. سولماز ايکدر
۵۲. فاريا بارلاس
۵۳. عبدالعلی بازرگان
۵۴. گلبرگ باشی
۵۵. احمد باطبی
۵۶. ايرج باقرزاده
۵۷. حسين باقری
۵۸. سارا باقری
۵۹. هومن باقری
۶۰. مهران بختياری
۶۱. مهران براتی
۶۲. محمد برقعی
۶۳. تيرداد بنکدار
۶۴. سارا به فروتن
۶۵. نجات بهرامی
۶۶. کاميار بهرنگ
۶۷. محمد بهمنی
۶۸. مسعود بهنود
۶۹. عباس بيدار
۷۰. محسن بيگلربيگی
۷۱. حبيب پرزين
۷۲. محمد پورعبدالله
۷۳. احمد پورمندی
۷۴. علی پورنقوی
۷۵. احسان پورنگ
۷۶. ناصر پويافر
۷۷. بيژن پيرزاده
۷۸. عارفه سادات تاج زاده
۷۹. علی تارخ
۸۰. آرمين ترابی
۸۱. سجاد ترابی
۸۲. علی تقی پور
۸۳. احمد توکلی
۸۴. فرشاد توماج
۸۵. علاالدين جزايری
۸۶. رضا جعفريان
۸۷. انديشه جعفری
۸۸. اسماعيل جليلوند
۸۹. عباس جمالی
۹۰. سميرا جمشيدی
۹۱. ميثاق جوادی‌پور
۹۲. فرزاد جواهری
۹۳. محسن جيرودی
۹۴. نسيم چالاکی
۹۵. جاويد حاج همتی
۹۶. مهدی حاجتی
۹۷. رضا حاجی
۹۸. ابوالفضل حاجی‌زادگان
۹۹. جبار حاجی‌مرادی
۱۰۰. وحيد حبيب‌پناه
۱۰۱. سايه حبيبی
۱۰۲. اصلان حسنلو
۱۰۳. علی حسين مردی
۱۰۴. سيد رضا حسينی
۱۰۵. داوود حشمتی
۱۰۶. عباس حکيم زاده
۱۰۷. فريبا خاکباز
۱۰۸. اسماعيل ختايی
۱۰۹. فاطمه خردمند
۱۱۰. سکينه خرمن بيز
۱۱۱. جلال خرمن بيز 
۱۱۲. سارا خرمن بيز 
۱۱۳. حسن خزاعی
۱۱۴. حسين خسرونژاد
۱۱۵. آريا خسروی
۱۱۶. مصطفی خسروی
۱۱۷. بهروز خليق
۱۱۸. محمدحسين خليلی اردکانی
۱۱۹. محمد خيرالهی
۱۲۰. محمدحسن دارابی
۱۲۱. محمدرضا دانايی
۱۲۲. ژيلا داورپناه
۱۲۳. محمد جواد دردکشان
۱۲۴. شيرين‌دخت دقيقيان
۱۲۵. علی دلبری
۱۲۶. معصومه دهقان
۱۲۷. مريم دورانی
۱۲۸. مژگان دورانی
۱۲۹. اکبر دوستدار
۱۳۰. وحيد دولت‌آبادی
۱۳۱. خشايار ديهيمی
۱۳۲. سعيد ذبيحی
۱۳۳. الهام ذوالفقاری
۱۳۴. کوروش راد
۱۳۵. حسين رادی‌خلج
۱۳۶. منا راستگو
۱۳۷. سپيده رجايی راد
۱۳۸. تقی رحمانی
۱۳۹. حبيب رستمی
۱۴۰. عليرضا رستمی
۱۴۱. مجيد رستمی
۱۴۲. مصطفی رسته‌مقدم
۱۴۳. امير رشيدی
۱۴۴. سميه رشيدی
۱۴۵. اميد رضايی
۱۴۶. شيده رضايی
۱۴۷. عليرضا رضايی
۱۴۸. محمد رضايی
۱۴۹. نادره رضايی
۱۵۰. کاوه رضايی‌شيراز
۱۵۱. آزيتا رضوان
۱۵۲. عباس رضوانی
۱۵۳. امين عمرانی رکاوندی
۱۵۴. احسان رمضانيان
۱۵۵. محمد رهبر
۱۵۶. سيد اکبر روحانی
۱۵۷. مهدی روحانی
۱۵۸. گل ناز روحی
۱۵۹. داوود روشنی
۱۶۰. حسن رونقی ملکی
۱۶۱. سيروس زارع زاده
۱۶۲. مانی زرشکی
۱۶۳. اسماعيل زرگريان
۱۶۴. روح الله زم
۱۶۵. سامان زمان‌زاده
۱۶۶. بابک زمانيان
۱۶۷. مهدی زمانی‌قمی
۱۶۸. حميد زنگنه
۱۶۹. حسين زهتاب
۱۷۰. مليحه زهتاب
۱۷۱. حامد زين‌العابدين
۱۷۲. سيدحنيف ساجدی
۱۷۳. ميرحميد سالک
۱۷۴. ليلا سامانی
۱۷۵. درسا سبحانی
۱۷۶. تارا سپهری‌فر
۱۷۷. فواد سجودی فريمانی
۱۷۸. عيسی سحرخيز
۱۷۹. مهدی سحرخيز
۱۸۰. نسيم سرابندی
۱۸۱. صديقه سرابی
۱۸۲. محمدرضا سرداری
۱۸۳. سيد محسن سعادت
۱۸۴. عبدالسلام سليمی
۱۸۵. نگين سهراب‌خانی
۱۸۶. سعيده سهرابی
۱۸۷. محمد سهيمی
۱۸۸. حامد سياسی‌راد
۱۸۹. سيد محسن سيدين
۱۹۰. مرتضی سيمياری
۱۹۱. شکيبا شاکرحسينی
۱۹۲. زهره شاکری
۱۹۳. علی شاکری
۱۹۴. محمد امين شاکری
۱۹۵. بهروز شاهرخ‌نيا
۱۹۶. حامد شجاعی
۱۹۷. حسن شريعتمداری
۱۹۸. عرفان شريفی
۱۹۹. صبا شعردوست
۲۰۰. سيداحمد شمس
۲۰۱. سيده‌ليلا شمس
۲۰۲. صدرا شهاب
۲۰۳. شهاب‌الدين شيخی
۲۰۴. حميد شيرازی
۲۰۵. علی اصغر شيرازيان
۲۰۶. کاوه شيرزاد
۲۰۷. علی صادقپور
۲۰۸. مهرناز صالحيان
۲۰۹. زهرا صباغی
۲۱۰. محمد اسماعيل صحابه تبريزی
۲۱۱. سينا صداقت‌نژاد
۲۱۲. محمد صديقی
۲۱۳. مريم صفايی
۲۱۴. سامان صفرزائی
۲۱۵. فائزه ضيائی
۲۱۶. ريحانه طباطبايی
۲۱۷. علی طباطبايی
۲۱۸. حشمت طبرزدی
۲۱۹. اسفنديار طبری
۲۲۰. محمدرضا عابدينی
۲۲۱. راحيل عادلی
۲۲۲. بيمان عارف
۲۲۳. شهره عاصمی
۲۲۴. سميه عباسی
۲۲۵. علی عباسی
۲۲۶. صابر عباسيان
۲۲۷. مينا عبداللهی
۲۲۸. ارمغان عبيری
۲۲۹. علی عجمی
۲۳۰. نظام اليدن عرب‌زاده جمالی
۲۳۱. ساجده عرب‌سرخی
۲۳۲. محسن عربی
۲۳۳. مصطفی عزيزی
۲۳۴. حسن عزيزيان
۲۳۵. فرزانه عظيمی
۲۳۶. بهروز علوی
۲۳۷. محمد جواد علوی
۲۳۸. فرهمند عليپور
۲۳۹. ارشاد عليجانی
۲۴۰. رضا عليجانی
۲۴۱. جواد عليخانی
۲۴۲. سيدعلی علی‌عظيمی
۲۴۳. ابوالحسن علی‌قارداشی
۲۴۴. امين عمرانی رکاوندی
۲۴۵. حمزه غالبی
۲۴۶. حسن غزنويان
۲۴۷. مصطفی غفوری
۲۴۸. عليرضا غلامحسينی
۲۴۹. اميرحسين غلامی
۲۵۰. بابک غياثی
۲۵۱. علی فاتحی
۲۵۲. فرشيد فاريابی
۲۵۳. صفيه فاضلی
۲۵۴. پرستو فاطمی
۲۵۵. رضا فانی يزدی
۲۵۶. مهدی فتاح پور
۲۵۷. مسعود فتحی
۲۵۸. علی فتوتی
۲۵۹. پرستو فخريان
۲۶۰. جاويد فخريان
۲۶۱. شهرام فداکار
۲۶۲. خسرو فهيمی
۲۶۳. سياوش قائنی
۲۶۴. کبری قاسمی
۲۶۵. عادله قاليباف
۲۶۶. مهدی قديمی
۲۶۷. مريم قربانی‌فر
۲۶۸. رضا قريشی
۲۶۹. سيد محمد تقی قريشی
۲۷۰. امين قلعه‌ای
۲۷۱. علی قلی زاده
۲۷۲. بابک قناد
۲۷۳. غنچه قوامی
۲۷۴. سپينود قيامی
۲۷۵. پروين کهزادی
۲۷۶. بهروز کاظمی
۲۷۷. مرتضی کاظميان
۲۷۸. حامد کاووسی
۲۷۹. هادی کحال زاده
۲۸۰. پارسا کرخی
۲۸۱. سعيده کردی نژاد
۲۸۲. ژيلا کرمزاده مکوندی
۲۸۳. عزيز کرملو
۲۸۴. سامان کريمی
۲۸۵. محمد کريمی
۲۸۶. حميد کريمی 
۲۸۷. يعقوب کشاورز
۲۸۸. محمد کشفی آزاد
۲۸۹. حسن کلانتری
۲۹۰. علی کلايی
۲۹۱. ساجده کيانوش‌راد
۲۹۲. کتايون گلرخ
۲۹۳. مهديه گلرو
۲۹۴. امين گندی‌پور
۲۹۵. سهيل گوهری
۲۹۶. کامياب گيوه‌کی
۲۹۷. ساقی لقايی
۲۹۸. رها لک
۲۹۹. مجيد لگزيان
۳۰۰. مسعود لواسانی
۳۰۱. مهدی محسنی
۳۰۲. حسام محمد زهی
۳۰۳. احسان محمدی
۳۰۴. عسل محمدی
۳۰۵. ميثم محمدی
۳۰۶. جليل محمديان
۳۰۷. ﮐﻮﺭﺵ محمود کلايه
۳۰۸. پويان محموديان
۳۰۹. مهدی محموديان
۳۱۰. احمد مدادی
۳۱۱. بنفشه مدنی نژاد
۳۱۲. بلال مرادويسی
۳۱۳. حسين مرادی خلج
۳۱۴. ميثم مشايخ
۳۱۵. آويده مطمئن‌‌فر
۳۱۶. حسين مظفری
۳۱۷. ميثم معتمدنيا
۳۱۸. افسر معدنی‌پور
۳۱۹. ياسر معصومی
۳۲۰. علی معينی
۳۲۱. ميلاد مفيدی
۳۲۲. خديجه مقدم
۳۲۳. رضوان مقدم
۳۲۴. عمار ملکی
۳۲۵. مهدی ممکن
۳۲۶. احسان منصوری
۳۲۷. امير احمد منظمی
۳۲۸. ابراهيم مهتری
۳۲۹. علی‌اکبر مهدی
۳۳۰. محدثه مهيمنی
۳۳۱. محسن مهيمنی
۳۳۲. آرش موسوی
۳۳۳. زينب موسوی
۳۳۴. سيدابراهيم موسوی
۳۳۵. مزدک موسوی
۳۳۶. علی‌اکبر موسوی خوئينی
۳۳۷. زيبا ميرحسينی
۳۳۸. سيد سعيد ميرحسينی
۳۳۹. ياسر ميردامادی
۳۴۰. بيژن ميرزاوند
۳۴۱. امير ميرزايی
۳۴۲. عبدالکريم ميرفرد
۳۴۳. احسان نادرپور
۳۴۴. سيد محمد مهدی نبوی
۳۴۵. مصطفی نبی‌زاده
۳۴۶. آرش نجبايی
۳۴۷. مجتبی نجفی
۳۴۸. مهدی نخل‌احمدی
۳۴۹. حميدرضا ندايی
۳۵۰. راضيه نشاط
۳۵۱. امين نظری
۳۵۲. نفيسه نعمتی
۳۵۳. شروين نکويی
۳۵۴. شهير نو اختر
۳۵۵. نوشين نوپرست
۳۵۶. شاهين نوربخش
۳۵۷. مهدی نوربخش
۳۵۸. آزرم نوروزی
۳۵۹. حسن هادوی
۳۶۰. سورنا هاشمی
۳۶۱. فريد هاشمی
۳۶۲. حسن هاشميان
۳۶۳. حميد هداوند
۳۶۴. هاجر همايی
۳۶۵. کيومرث واعظی
۳۶۶. علی وفقی
۳۶۷. سجاد وهابی‌پور
۳۶۸. سجاد ويس‌مرادی
۳۶۹. مريم السادات يحيوی
۳۷۰. ياسر يوسف‌زاده
۳۷۱. ايمان يوسفی
۳۷۲. حسن يوسفی اشکوری

2 comments:

  1. با سلام وتشکر از اهتمام کلیه دوستان
    این اقدامات به اعتقاد من به دلیل طرح مطالبات خوب است اما نمی دانم وقتی مهندس موسوی و بسیاری از زندانیان پیغام می دهند که تا می توانید از روحانی حمایت کنید تا افراطیون زمین گیرش نکنند تا چه حد می تواند نتیجه ای را که دوستان در پی انند را بدنبال داشته باشد.بگذارید نوع دیگری به مسئله نگاه کنیم .اتفاقی در کشور رخ داده که تمامی معدلات افراطیون را بر هم زده است .ان ها در این انتخابات با اعمال مهندسی روی کاندیداها سعی داشتند با هزینه کمتری برای بار سوم به نیروهای میانه و اصلاح طلب اجازه عرض اندام در فضای داخلی را ندهند.و در سیاست خارجی نیز راه سلف خود را در پیش گیرند.اما معادلت به هم خورد .مهندسی نتوانست برای آنان دستاوردی داشته باشد .آن ها باخته اند بد جوری هم باخته اند.و مترصد فرصت هستند تا این باخت را جبراان کنند.اولیین اقدام نیز خالی کردن پشت روحانی از هوادارانش است اتفاقی که باید بیفتد این است که این امید به یاس و ناامیدی تبدیل شود.رهبران جنبش سبز به این استراتژی پی برده اند .و از همه خواسته اند که به روحانی کمک کنند.بنابر همین تحلیل من فکر می کنم اگر قرار است نامه ای نوشته شود به رهبری نوشته شود یا به دبیر شورای عالی امنیت ملی یا رئیس قوه قضاییه .از دست روحانی کاری بر نمی آید اما می توان به انان گفت سیاست خارجی ما در امتداد سیاست داخلی ماست .یک بام و هوا که نمی شود .زمانی برداشت جامعه جهانی و طرف های در گیر نسبت به ایران تغییر می کند و یا بهانه از آنان گرفته می شود که با گشایش فضای داخلی و رعایت حقوق شهروندی همه ایرانیان به دنیا ثابت شود که اولین قدم برای برقرای صلح در داخل ایران برداشته شده است .این تاکیدات به مقام های تصمیم گیر در این ارتباط می فهماند که اتفاقا وقتی برای مذاکره می توان با اتکائ بیشتری قدم گذاشت که قدم های اولیه در سیاست داخلی ایران برداشته شده باشد .من به شدت تردید دارم بالا بردن اتظارات مردم از دولت روحانی که خیلی نقشی در این خصوص ندارد تا چه حد به پیشبرد اهداف اصلاح طلبانه مر
    دم ایران کمکم خواهد نمود.
    موفق و پایدار باشید.
    آذر منصوری

    ReplyDelete
    Replies
    1. خانم منصوری عزیز و بزرگوار

      از اینکه برای خواندن و نقد کردن این متن وقت گذاشتید از شما بسیار سپاسگزارم. نه تنها من، بلکه یقین دارم بالای 90 درصد امضاکنندگان این نامه با "تمام" این نظرات و نگرانیهای شما موافق و همدل هستند. همچنین معتقدم به دلیل شباهاتهای دوره کنونی با دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی، همه ی ما به شدت نیازمند بازخوانی نقادانه عملکردمان در 8 ساله اصلاحات هستیم. از بین دوستان و همفکرانم (به طور خاص منظورم افرادی هستند که در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی، متعلق به جوان ترین نسل کنشگران اصلاح طلب بودند) کمتر کسی را می‌توانم پیدا کنم که از تندروی‌های غالبن بی‌فایده‌ی آن روزها پشیمان نشده باشد. این توضیحات را از این جهت مطرح کردم که به این نکته برسم که مطابقت‌سازی این نامه با نوع تندروی‌های دوره اصلاحات، مطابقت‌سازی درستی نیست.
      با این حال، انگیزه من از امضای این نامه این بوده که واکنشی به رفتارهای زشت و غیرانسانی اخیری که با خانواده موسوی و رهنورد صورت گرفته است نشان بدهیم. توجه داشته باشیم که وضعیت آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد در عین حال که به دلیل شخص خودشان دارای اهمیت زیادی است، به واسطه نقش نمادین این افراد هم دارای اهمیت مضاعفی است. رفتار خشونت آمیز با این افراد می‌تواند حاوی پیام خطرناک " توسعه اقتصادی بدون توسعه سیاسی " باشد. و از این رو معتقدم اصلاح‌طلب‌ها باید با زبانی رسا نسبت به عواقب این انحراف احتمالی هشدار دهند. به نظرم، این هشدار نه تنها در تضاد با نظرات شما و اظهارات اخیر آقای خاتمی ندارد، بلکه کاملا همسو با موضع آقای خاتمی مبنی بر لزوم توجه همزمان به توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی، و در راستای حمایت از دستاورد ارزشمند جریان اصلاح طلبی در انتخابات 24 خرداد است.
      در پایان بر این نکته تاکید میکنم که امثال بنده از آنجا که در سخت‌ترین روزهای جریان اصلاح‌طلبی - یعنی فاصله سالهای 88 تا 92 - چندین قدم از شما و دوستان بزرگوارتان عقب‌تر ایستاده بودیم، در دوره ای که نوید بخش گشایش سیاسی نسبی است به هیچ وجه به خودمان اجازه نخواهیم داد که جلوتر از شما حرکت کنیم!

      ارادتمند همیشگی شما
      ابوالفضل

      Delete