چه بخواهيم و چه نخواهيم بايد قبول كنيم كه سنت محرم، بخش مهم و انكارناپذيري از فرهنگ ايراني شده است. از اين رو معتقدم ما بايد سنت محرم را به مثابه يك "فرهنگ" در نظر بگيريم، و آن را به "عقيده" فرونكاهيم. نقد فرهنگ بسيار پيچيدهتر از نقد عقيده است. هنگامي كه عقيدهاي را مورد نقد قرار ميدهيم، ميتوانيم اميدوار باشيم كه در انتهاي نقدمان به خودمان اجازه دهيم كه – تحت يك متدولوژي مشخص - در مورد "درست" يا "غلط" بودن آن عقيده اظهار نظر كنيم. اما نقد فرهنگ داراي پيچيدگيهاي بيشتري است. فرهنگ چيزي بيشتر و فراتر از درست يا غلط بودن است. گفتن اينكه فلان مراسم (مثلن محرم و يا چهارشنبهسوري) غلط است و كساني كه در اين مراسم شركت ميكنند كارشان اشتباه است، به همان اندازه بيمعني و نسنجيده است كه بگوييم فلان لباس غلط است و پوشيدنش كار اشتباهي است!
اگر دموكراسيخواهان ايراني بر سر لزوم حفظ استقلال نهاد دین و نهاد حکومت نسبت به یکدیگر به توافق رسيده باشند، آنچه بايد برايشان داراي اهميت اساسي باشد، نه برگزاري يا عدم برگزاري مراسم ديني، بلكه ميزان وابستگي اين مراسم و برگزاركنندگانش به حاكميت است.
مردم شهرهايي مثل اردبيل، زنجان، اهواز و ... به خاطر حفظ سنتهاي بوميشان در مراسم محرم، مجال چنداني به نهادهاي حكومتي ندادهاند كه در برگزاري مراسمشان نفوذ و جايگاه خاصي پيدا كنند. همچنين طبق مشاهدات ميدانياي كه در ايام محرم در شهر تهران داشتهام، بهنظرم ميرسد طي سالهاي اخير به تدريج از سهم و نفوذ حكومت در برگزاري مراسم محرم كاسته شده و مردم به سمت هيأتهاي مستقل و مردمي گرايش بيشتري پيدا كردهاند. اطلاع چنداني از وضعيت ساير شهرها ندارم؛ اما در كل اميدوارم هر چقدر كه ميگذرد، نفوذ حاج منصورها و سعيد حداديانها در مراسم مذهبي كمتر و كمتر شود.
(عکس مربوط به حضور زنده یاد محمد مختاری در هیأت عزاداری محلشان است.)
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=10202436154524944&set=a.1177543038516.2027624.1226315987&type=1&ref=notif¬if_t=like
ReplyDelete